بعد از مدت زیادی، جریان را برای نزدیکان خود تعریف کردند و تصمیم گرفتند که هرگز به آن جاده نزدیک نشوند.
این آینده‌نگر مدبر داستان واقعی ارواح، بدون کسری ذخیره الوار از پارک ملی منطقه، دست به کار شد.
هنگامی که آن‌ها یک کشیش را برای برکت دادن به خانه فراخواندند، او ظاهراً صدایی شنید که می‌گفت: «برو بیرون!»
داستان
او به سادگی گفت: «وارن‌ها در گفتن داستان‌های ارواح خوب هستند.»
ناگهان، مرد دست خود را بالا آورد و دخترک جیغ بلندی از ته دل کشید. در دست چپ او سر بریده‌ی پدرش بود! دختر پشت سر هم جیغ می‌کشید. نمی‌توانست خودش را کنترل کند.
ناگهان صدای بلندی به گوش رسید. پدر با فرمان دست و پنجه نرم می‌کرد تا کنترل لاستیک‌ها را از دست ندهد، اما ماشین روی جاده‌ی خیس بارانی لیز خورد و به دیوار سنگی برخورد کرد.
دانش آموزان تجربی که قصد تحصیل پزشکی در خارج را دارند بخوانند
این خانه بیش از یک سال خالی ماند و سپس توسط جورج لوتز به قیمت ۸۰۰۰۰ دلار خریداری شد.
وارن‌ها در سال ۱۹۷۴ برای خدمت‌کردن استخدام شدند، اما در نهایت پرون‌ها پس از تسخیر شدن موقتی کارولین پرون، از آن‌ها خواستند که آن‌جا را ترک کنند. ظاهراً دخترش از نزدیک شاهد داستان واقعی ارواح بوده است.
اما روز بعد به پلیس اعتراف کرد. در ادامه این داستان واقعی ارواح او ادعا کرد که صداهایی را در خانه شنیده که از او خواسته‌اند پدر و مادر، برادران و خواهرش را بکشد. این اولین بار نیست که دی فیو ادعا می‌کند که چنین صداهایی را شنیده است.
حتی لباس‌های خدمه سرجایشان گذاشته شده بودند، اما کسی پیدا نشد. فقط یک پمپ جدا شده در انبار، سه و نیم فوت آب در آبگیر، و یک قایق نجات گم‌شده، نشان می‌دادند که مشکلی وجود داشته است.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *
میهمانان از قهقهه بچه‌ها، دویدن در راهروهای طبقه چهارم، درها که به طور غیرقابل توضیحی بسته می‌شوند، چراغ‌های سوسوزن و کاهش چشمگیر دما گزارش کرده‌اند.
در زمان قاجار ، درکنار سفارت حکومت عثمانی در تهران ، مسجد کوچکی وجود داشت.